گفتگو VC10X با پراشانت چوبی

گفتگوی فوق‌العاده‌ای با پراشانت داشتم. ما عمیقاً به سفر من پرداختیم، از ترک McKinsey در ۲۳ سالگی تا دنبال کردن رویای کارآفرینی‌ام، تا استراتژی «اسپاگتی روی دیوار» برای راه‌اندازی همزمان OLX در بیش از ۱۰۰ کشور.

من رک و پوست‌کنده درباره‌ی نزدیک شدن به ورشکستگی، قرض گرفتن پول از کارت‌های اعتباری‌ام برای پرداخت حقوق و دستمزد، و مقاومتی که برای ساختن یک شرکت با ۲۰۰ میلیون دلار درآمد لازم بود، صحبت می‌کنم.

همچنین داستان ناگفته‌ی تلاش من برای خرید دامنه‌ی «Alibaba.com» از جک ما، که در آن زمان ناشناخته بود، و تشخیص الگویی که به من اجازه داد سرمایه‌گذار اولیه‌ی غول‌های آینده مانند Alibaba، Vinted و Flexport شوم را خواهید شنید.

ما درباره‌ی این موارد صحبت می‌کنیم:

  • چرا یک شغل معتبر در McKinsey را ترک کردم تا بنیان‌گذار شوم.
  • استراتژی پرخطر که OLX را به یک پدیده‌ی جهانی تبدیل کرد.
  • درس‌هایی از نزدیک به از دست دادن همه‌چیز و قوی‌تر بازگشتن.
  • ویژگی‌های کلیدی که شرکت‌های موفق را از شرکت‌هایی که شکست می‌خورند جدا می‌کند.
  • دیدگاه مخالف من در مورد حباب فعلی هوش مصنوعی و فرصت‌های واقعی که در آن وجود دارد.
  • آینده‌ی بازارها و فرصت‌های تریلیون دلاری بعدی.

اگر ترجیح می دهید، می توانید قسمت را در پخش کننده پادکست جاسازی شده گوش دهید.

علاوه بر ویدیوی یوتیوب بالا و پخش کننده پادکست جاسازی شده، می توانید به پادکست در iTunes و Spotify نیز گوش دهید.

مهر زمانی:

(00:00) – مقدمه

(03:02) – سفر از McKinsey تا کارآفرین شدن

(04:48) – استراتژی توسعه‌ی جهانی OLX و انتخاب بازار

(07:33) – رویکرد جمع‌آوری سرمایه و حمایت VC برای OLX

(09:44) – ساختن Zingy با درآمد ۲۰۰ میلیون دلاری پس از نزدیک شدن به ورشکستگی

(11:16) – بوت استرپینگ Zingy با افزایش‌های تدریجی کوچک

(12:32) – انتقال از اپراتور به سرمایه‌گذار

(14:16) – نام‌گذاری به عنوان سرمایه‌گذار فرشته شماره ۱ توسط Forbes

(16:11) – چارچوبی برای ارزیابی فرصت‌های بازار

(17:32) – تشخیص الگو در شرکت‌های موفق در مقابل شرکت‌های شکست‌خورده

(19:09) – شرایط فعلی بازار و ارزش‌گذاری بازار

(22:30) – چگونه هوش مصنوعی رفتار خرید را در بازارها تغییر می‌دهد

(24:42) – چرا بازارهای B2B اکنون قانع‌کننده‌اند

(26:18) – تأثیر هوش مصنوعی بر دفاع‌پذیری بازار و اثرات شبکه

(27:41) – سرمایه‌گذاری‌های اولیه در داستان‌های Alibaba، Airbnb و Flexport

(29:58) – بازارهای فرامرزی و روندهای تجارت زنده

(32:27) – آربیتراژ بین‌المللی و نوآوری در مدل کسب‌وکار

(34:10) – حل مشکل مرغ و تخم‌مرغ در بازارها

(36:00) – نرخ‌های برداشت در بازارها از مراحل اولیه تا مراحل بالغ

(39:12) – انحصارهای بازار و قدرت قیمت‌گذاری

(41:06) – ارزش‌گذاری Zomato و پیامدهای بازار عمومی

(45:45) – بزرگترین موانع برای بنیان‌گذاران بازار امروز

(46:35) – باور مخالف: سرمایه‌گذاری در بازارها نسبت به هوش مصنوعی

(48:08) – آتش سریع: بخش‌های سرمایه‌گذاری، مراحل و اندازه‌های چک

(49:26) – چگونه با Fabrice تماس بگیریم و سخنان پایانی

رونوشت

Fabrice Grinda: من در عرض چهار سال از صفر به دویست میلیون رسیدم. سودآور، بدون حمایت VC. زیرا در سال ۲۰۰۱، ۲۰۰۲، من التماس می‌کردم و به VCs التماس می‌کردم، لطفاً به من پول بدهید، من دارم می‌میرم. من آخرین پنی که داشتم سرمایه گذاری کردم. من صد هزار دلار از کارت اعتباری‌ام قرض کردم. من 27 بار حقوق و دستمزد را از دست دادم. اما در سال ۲۰۰۱، هیچ VC نمی‌خواست در یک رویداد فناوری سرمایه‌گذاری کند.

Prashant Choubey: OLX به یک غول طبقه‌بندی‌شده‌ی جهانی با بیش از ۳۵۰ میلیون کاربر در بیش از ۳۰ کشور تبدیل شد. ما را از طریق استراتژی اسپاگتی روی دیوار، راه‌اندازی همزمان در بیش از ۱۰۰ کشور، راهنمایی کنید.

Fabrice Grinda: ما نمی‌دانستیم کجا قرار است کار کند. بنابراین ما می‌گوییم، می‌دانید چی؟ این ایده خوب کار می‌کند. ساخت آن آسان است.

چرا در ۱۰۰ کشور راه‌اندازی نکنیم؟ ما ۵۰ هزار دلار در ۱۰۰ کشور خرج کردیم.

Prashant Choubey: با سرمایه‌گذاری زودهنگام در شرکت‌هایی مانند Alibaba، Airbnb و Flexport، که همگی اکنون شرکت‌های بزرگی هستند، چه چیزی در آنها دیدید که دیگران در آن مراحل اولیه از دست دادند؟ خب!

سلام به همه، این پراشانت است و من میزبان شما برای پادکست VC10X خواهم بود.

و امروز ما یک مهمان بسیار ویژه، Fabrice Grinda را با خود داریم. Fabrice یک کارآفرین افسانه‌ای و یکی از موفق‌ترین سرمایه‌گذاران فرشته در جهان است. Fabrice بنیان‌گذار OLX است. غول تبلیغات طبقه‌بندی‌شده‌ی جهانی با بیش از ۳۵۰ میلیون کاربر. او همچنین اولین شرکت خود، Zingy را پس از نزدیک شدن به ورشکستگی، با بیش از ۲۰۰ میلیون دلار درآمد ساخت.

او به عنوان یک سرمایه‌گذار، توسط Forbes به عنوان سرمایه‌گذار فرشته شماره یک در جهان معرفی شد. او از حامیان اولیه غول‌هایی مانند Alibaba، Airbnb و Flexport بود و بیش از ۳۵۰ خروج از پورتفولیوی خود دارد. در این قسمت، ما عمیقاً به سفر باورنکردنی او می‌پردازیم. ما خواهیم شنید که چگونه او از ترک McKinsey در ۲۳ سالگی به یک کارآفرین سریالی تبدیل شد.

او ما را از طریق استراتژی وحشیانه‌ی اسپاگتی روی دیوار که برای راه‌اندازی OLX در بیش از ۱۰۰ کشور به طور همزمان استفاده کرد، راهنمایی می‌کند. ما همچنین داستان شگفت‌انگیز تلاش او برای خرید دامنه‌ی Alibaba.com از جک ما را قبل از اینکه کسی او را بشناسد، خواهیم شنید. بنابراین بدون اتلاف وقت، بیایید مستقیماً وارد شویم.

این قسمت توسط آژانس پادکستینگ خودم به نام Podcast NX حمایت می‌شود، جایی که من به سرمایه‌گذاران خطرپذیر، مدیران دارایی، تخصیص‌دهندگان و دفاتر خانوادگی کمک می‌کنم تا پادکست خود را شروع کنند و یک برند قوی بسازند.

Podcast NX به گونه‌ای طراحی شده است که به خوبی با برنامه‌ی شلوغ سرمایه‌گذاران کار کند، جایی که ما هر جنبه‌ای از تولید پادکست را مدیریت می‌کنیم، بنابراین شما می‌توانید روی سرمایه‌گذاری تمرکز کنید. اگر به دنبال ساختن یک برند سرمایه‌گذار قوی هستید، شروع یک پادکست باید در لیست اولویت شما باشد. این تنها شکل بازاریابی است که در آن می‌توانید شبکه‌ی قوی خود را به عبارت دیگر دسترسی به شرکای محدود و بنیان‌گذاران نشان دهید و آن شبکه را بیشتر گسترش دهید و برخلاف آنچه اکثر مردم می‌شنوند، هنوز برای شروع یک پادکست خیلی زود است. حداقل ۱۰ برابر بیشتر خبرنامه و ۱۰۰۰ برابر بیشتر وبلاگ نسبت به پادکست در این دنیا وجود دارد. می‌توانید درباره‌ی خدمات پادکستینگ ما در podcast10x. Com بیشتر بدانید.

مطمئن خواهم شد که لینک را در توضیحات زیر اضافه کنم. از این قسمت لذت ببرید.

Prashant Choubey: سلام Fabrice، خیلی خوبه که شما رو در VC10x داریم، حالتون چطوره؟

فابریس گریندا: حالم خیلی خوب است. از اینکه من را دارید متشکرم

Prashant Choubey: بله، از داشتن شما خوشحالم. برای شروع، آیا می‌توانیم ابتدا سفر شگفت‌انگیز شما از بنیان‌گذار بودن تا سرمایه‌گذار شدن را داشته باشیم؟

چه چیزی شما را بر آن داشت که McKinsey را در ۲۳ سالگی ترک کنید و سپس به یک کارآفرین و یک کارآفرین بسیار موفق تبدیل شوید؟ و چگونه آن روزهای اولیه‌ی مشاوره به شما در آن سفر بنیان‌گذار بودن پس از آن کمک کرد؟ بیایید با آن شروع کنیم.

Fabrice Grinda: من احتمالاً کمی غیرسنتی هستم زیرا با این علم که می‌خواستم یک بنیان‌گذار فناوری باشم به McKinsey رفتم.

در واقع، من با این علم که می‌خواستم یک بنیان‌گذار فناوری باشم به کالج رفتم. اما اتفاقی که افتاد این بود که من به پرینستون رفتم، کلاس خود را تمام کردم، اما فارغ‌التحصیل شدم. من ۲۱ ساله بودم. و من می‌خواهم یک بنیان‌گذار فناوری باشم، اما خجالتی هستم. من درون‌گرا هستم. من هرگز کسی را مدیریت نکرده‌ام. من واقعاً کسب‌وکار را نمی‌دانم.

بیایید به McKinsey برویم. این مانند دانشکده‌ی کسب‌وکار است، با این تفاوت که به شما پول می‌دهند. و من به مدت دو سال به آنجا رفتم، هر چیزی را که باید یاد می‌گرفتم، یاد گرفتم. و سپس خوب، من آنچه را که باید یاد می‌گرفتم، یاد گرفته‌ام. من می‌توانم یک دک بنویسم و ​​یک داستان بگویم، من در مهارت‌های ارتباطی شفاهی و کتبی در سخنرانی عمومی بهتر هستم.

حالا بیایید یک استارتاپ بسازیم. و برای من واضح بود، زمان رفتن بود و زمان رفتن و ساختن استارتاپ‌ها بود، که به هر حال منظور من انجام آن بود.

Prashant Choubey: کاملاً. این بسیار جالب است. بنابراین شما، از همان ابتدا، می‌دانستید که می‌خواهید بنیان‌گذار یک استارتاپ باشید، درست است؟

Fabrice Grinda: خب، من این را وقتی ۱۰ ساله بودم می‌دانستم، درست است؟ وقتی ۱۰ ساله بودم، اولین رایانه‌ی شخصی خود را در سال ۱۹۸۴ دریافت کردم. این یک کامپکت ۸۰۸۸ بود. و من زندگی بیل گیتس و استیو جابز را دنبال می‌کردم. و واضح بود که می‌خواستم جای پای آنها بگذارم. و من در فرانسه بودم. و من با دوستانم به بهترین مدرسه رفتم و آنها می‌گفتند وقتی بزرگ شدی می‌خواهی چه کاره شوی؟

و من می‌گفتم می‌خواهم یک بنیان‌گذار فناوری باشم، مانند الگوی من. آنها می‌گفتند چی؟ شما به آرمان های انقلاب سوسیالیستی فرانسه خیانت خواهید کرد. بنابراین من از خنده منفجر شدم. آنها شوخی نمی‌کردند. من می‌گفتم باشه، رویای آمریکایی. من دارم میام. و بنابراین من در ۱۷ سالگی برای رفتن به پرینستون رفتم و هرگز به عقب نگاه نکردم.

Prashant Choubey: وای، این یک داستان باورنکردنی است. و OLX، یک نکته‌ی برجسته در رزومه‌ی شما، OLX به یک غول طبقه‌بندی‌شده‌ی جهانی با بیش از ۳۵۰ میلیون کاربر در بیش از ۳۰ کشور تبدیل شد. ما را از طریق استراتژی اسپاگتی روی دیوار، راه‌اندازی همزمان در بیش از ۱۰۰ کشور، راهنمایی کنید. درس‌های کلیدی از بازارهایی که شکست خوردند در مقابل بازارهایی که موفق شدند چه بود؟

بله، بنابراین در سال ۲۰۰۵، من برای اولین بار به دیدن کرم در ایالات متحده رفتم و گفتم، هی، کریگزلیست عالی است. این یک خدمت عمومی به بشریت ارائه می‌دهد، اما می‌تواند بهتر باشد. شما باید محتوا را تعدیل کنید. شما نباید هیچ اسپم، هیچ کلاهبرداری، هیچ فحشایی داشته باشید. و به هر حال، ایده‌های اصلی برای این کار زنان هستند.

آنها تصمیم‌گیرندگان اصلی در تمام خریدهای خانگی هستند، درست است؟ آنها خانه‌ای را که در آن زندگی می‌کنید، پرستار بچه‌ای را که استخدام می‌کنید، ماشینی را که می‌خرید انتخاب می‌کنند. بنابراین شما باید یک سایت دوست‌دار زنان ایجاد کنید. شما دقیقاً برعکس آن هستید، اما او اهمیتی نمی‌داد. او نمی‌خواست من این کار را انجام دهم، و من گفتم، من این کار را رایگان انجام می‌دهم، به هر حال.

من گفتم، بگذارید من آن را رایگان اداره کنم. او حاضر نیست به من اجازه دهد این کار را انجام دهم، بگذارید ایجاد کنم، بگذارید ببینم آیا می‌توانم نسخه‌ی بهتری از کریگزلیست بسازم. اکنون مسئله در بازارها، البته، این است که من عاشق آن هستم، آنها چیزی به نام اثرات شبکه دارند. هر چه خریداران بیشتری وجود داشته باشند، فروشندگان بیشتری وجود دارند و هر چه فروشندگان بیشتری وجود داشته باشند، خریداران بیشتری وجود دارند.

و بنابراین اگر کسی از قبل آن کار را داشته باشد، اگر من کریگزلیست را انتخاب کنم، شکستن آن بسیار، بسیار سخت است. و بنابراین ما نمی‌دانستیم کجا قرار است کار کند. بنابراین ما می‌گوییم، این ایده خوب کار می‌کند، ساخت آن آسان است. چرا در صد کشور راه‌اندازی نکنیم؟ ما ۵۰ هزار دلار و صد کشور در یک SEM دم دراز، BMW X3 قرمز، دهلی یا بمبئی، ۳۰،۰۰۰ مایل خرج می‌کنیم، بنابراین ما برای هر کلیک یک پنی پرداخت می‌کردیم.

و ما به افرادی که لیست دارند می‌رویم تا ببینیم آیا لیست دریافت می‌کنند. و سپس می‌بینیم آیا می‌توانیم عرضه و تقاضا را مطابقت دهیم و این واقعاً در دو کشور کار کرد، که پاکستان و پرتغال بودند، و بسیار خوب کار کرد، اما کمی در هند و برزیل از دست رفت. بنابراین ما از صد کشور به چهار کشور رفتیم.

و سپس ما در این چهار کشور بسیار بزرگ شدیم، و سپس شروع به استفاده از سودها، به ویژه برزیل کردیم، و سپس از صد کشور به چهار کشور به سی کشور گسترش یافتیم. اکنون، برای پاسخ به این سوال، چرا اینها کار کردند در حالی که دیگران کار نکردند، من فکر می‌کنم ترکیبی از عدم وجود شرکت‌های مستقر است، بنابراین هیچ سایت طبقه‌بندی‌شده‌ی بزرگی وجود نداشت که بزرگ باشد.

توانایی خرید تبلیغات ارزان بود. بنابراین رقابت زیادی در خرید تبلیغات در گوگل و فیس‌بوک در آن زمان وجود نداشت. و صادقانه بگویم، شانس. و بنابراین، می‌دانید، چرا پرتغال اینقدر بزرگ شد، خیلی واضح نیست. من فکر می‌کنم شاید ما مانند روح زمانه‌ی فرهنگی فوق‌العاده‌ای داشتیم. مردم شروع به استفاده از آن کردند و взлетело، اما هنگامی که دیدیم چیزی کار می‌کند، دو برابر می‌کردیم و به کار خود ادامه می‌دادیم.

بله، قطعا. این بسیار جالب است. و این یک استراتژی بسیار کلی نیست که بنیان‌گذاران دنبال کنند. خوب، ما قصد داریم به طور همزمان در چندین بازار راه‌اندازی کنیم و سپس ببینیم کدام یک کار می‌کنند و سپس در آن بازارها عمیق‌تر برویم. این استراتژی نیست که معمولاً دنبال می‌شود. این تصمیم شما برای انجام این کار بود.

و آیا در آن زمان که در همه‌ی این کشورها راه‌اندازی می‌کردید و آن را آزمایش می‌کردید، حمایت VC داشتید؟ بله.

Fabrice Grinda: من ۱۰ میلیون در VC جمع کردم. اما اتفاقی که افتاد این است که شرکت قبلی من، Zingy. من در عرض چهار سال از صفر به ۲۰۰ میلیون رسیدم، بنابراین این ۱ ۵ ۵۲۰۰ سودآور بدون حمایت VC بود.

بگویید ۲۰۰۱، ۲۰۰۲. من التماس می‌کردم و به VCs التماس می‌کردم، لطفاً به من پول بدهید. من دارم می‌میرم. من آخرین پنی که داشتم سرمایه گذاری کردم. من صد هزار دلار از کارت اعتباری‌ام قرض کردم. من 27 بار حقوق و دستمزد را از دست دادم. اما در سال ۲۰۰۱، هیچ VC نمی‌خواست در فناوری سرمایه‌گذاری کند، اینترنت مرده بود. اما در نهایت، وقتی سودآور شدیم، هر VC گفت، من می‌خواهم سرمایه‌گذاری کنم.

و بنابراین من نمی‌خواستم سرمایه‌گذاری کنم زیرا دیگر به پول نیازی نداشتم. من می‌گفتم، سه سال پیش کجا بودید؟ و در نهایت من شرکت را فروختم و این یک خروج بسیار خوب بود. و بنابراین همه‌ی VCهایی که سرمایه‌گذاری را از دست دادند، می‌گفتند، هر کاری که بعداً انجام دهید، من از شما حمایت خواهم کرد. و بنابراین ما ۱۰ میلیون با ارزش‌گذاری ۲۸ میلیون دلاری روی یک پاورپوینت جمع کردیم.

در زمان راه‌اندازی OLX، و به همین دلیل است که ۱۰۰ کشور، به هر حال، ضربدر ۵۰ هزار، این ۵ میلیون است، درست است؟ و بنابراین من ۵ میلیون داشتم تا وظایف را انجام دهم تا ببینم کجا کار می‌کند. و دلیلی که این یک استراتژی متفاوت است که من استفاده کردم، اما در اینجا کار کرد این است که طبقه‌بندی‌شده‌ها این است که شما نیاز دارید تا عرضه و تقاضا را مطابقت دهید، اما ما در واقع پرداخت‌ها و حمل و نقل و تدارکات و غیره را انجام نمی‌دهیم.

بنابراین در واقع از یک نظر جهانی شدن آسان‌تر است. فیس‌بوک جهانی شدن بسیار آسان است زیرا این همان پلتفرم در همه جا به هر زبانی است یا اینستاگرام یا TikTok یا هر چیز دیگری. و این درست نیست. اگر می‌خواهید Uber بسازید، به Ola یا هر چیز دیگری نیاز دارید، یا اگر می‌خواهید Zomato بسازید، به تحویل محلی، رستوران‌های محلی نیاز دارید.

منظورم این است که شما، پس به یک تیم بسیار محلی نیاز دارید. شما نمی‌توانید آن را در صد کشور بسازید. بنابراین بستگی به ایده‌ای دارد که داشتید، اما بله، من پول VC داشتم. من FOMO ایجاد کردم و بنابراین من ۱۰ میلیون در حمایت VC داشتم.

Prashant Choubey: کاملاً، و Zingy یک داستان بسیار جالب دیگر است که باید پوشش دهیم، درست است؟ بنابراین، پس از نزدیک شدن به ورشکستگی با اولین استارتاپ، شما Zingy را با بیش از ۲۰۰ میلیون درآمد ساختید و آن را با ۸۰ میلیون دلار نقد فروختید، درست است؟

چه چیزی شما را در تاریک‌ترین مرحله‌ی آن سفر به حرکت وا داشت و چگونه امروز به بنیان‌گذارانی که در لبه‌ی بقای استارتاپ‌های خود هستند، توصیه می‌کنید؟

Fabrice Grinda: از یک نظر، یک ضرب‌المثل فرانسوی وجود دارد که می‌گوید شما نمی‌توانید یک تخم‌مرغ را بتراشید. من چیزی برای از دست دادن نداشتم. صد درصد ارزش خالص من در شرکت بود.

ما از هر طرف توسط شرکت‌های ضبط مورد شکایت قرار می‌گرفتیم. من مثل این هستم، می دانید چیست؟ خاموش کردن من برای شما گران‌تر از این است که اجازه دهید من فعالیت کنم. و به هر حال، من می‌توانم برای شما پول بسازم. من همچنین چیزی می‌سازم، درست است؟ من هیچ یک از این کارها را برای پول درآوردن انجام نمی‌دهم.

من این کارها را انجام می‌دهم زیرا دوست دارم بسازم، این راه من برای ابراز خلاقیتم است. من فکر می‌کنم همه چیز یک بازی است. من فکر می‌کنم زندگی یک بازی است و من فکر می‌کنم ساختن یک استارتاپ یک بازی است و این یک بازی است که من می‌خواهم بازی کنم. و تا زمانی که آنها احساس می‌کردند بازی ارزش بازی کردن را دارد. ارزش ادامه دادن را داشت، حتی اگر ما حقوق و دستمزد را از دست می‌دادیم، حتی اگر پول نداشتیم و غیره.

من می‌توانستم پتانسیل را در اینجا ببینم، درست است؟ این یک دسته‌ی چند میلیارد دلاری در کشورهای دیگر است. دلایل زیادی وجود دارد که چرا فکر می‌کردم بزرگ خواهد شد. اگر ما آن را به خوبی اجرا کنیم، لحظاتی وجود دارد که شما باید بازی کردن را متوقف کنید، درست است؟ اگر جهان به شما می‌گوید این کار نمی‌کند، هیچ تناسبی بین محصول و بازار وجود ندارد.

شما به هر حال به آنجا نخواهید رسید، پس البته، شما می‌خواهید ادامه دهید و به بازی دیگری بروید.

Prashant Choubey: کاملاً. بنابراین شما می‌گویید Zingy تمام راه را تا بیش از ۲۰۰ میلیون درآمد بوت استرپ کرد، درست است؟

Fabrice Grinda: من ۱. ۴ میلیون جمع کردم، اما آن را در افزایش‌های ۱۰ هزار تایی جمع کردم، من با کسی ملاقات می‌کردم که لطفاً، به دنبال استارتاپ، من بهتر است ۱۰ هزار اینجا، ۱۰ هزار آنجا بگیرم، حقوق و دستمزد را پرداخت کنم، که من پول پیدا نمی‌کردم، حقوق و دستمزد را از دست می‌دادم، ۲۰ هزار دیگر پیدا می‌کردم، حقوق و دستمزد را پرداخت می‌کردم و غیره.

بنابراین این بود، من ۱. ۴ میلیون جمع کردم، اما این پیچیده‌ترین افزایش در زندگی من بود زیرا همه چیز در افزایش‌های ۵ هزار تایی بود.

Prashant Choubey: فهمیدم. و در چه مرحله‌ای این مرحله‌ی بسیار اولیه‌ی Zingy بود که شما این را جمع کردید یا بعداً؟

Fabrice Grinda: خب، کم کم اول، من آخرین پنی‌ای را که داشتم در شرکت گذاشتم.

بنابراین من ۷۰۰ هزار دلار به اضافه صد دلار موجودی در کارت اعتباری‌ام داشتم. اول ۸۰۰ هزار دلار واریز کردم، بعد شروع کردم به افزایش سرمایه و دوباره، تا اینکه، می‌دانید، اساساً پولم تمام شد.

Prashant Choubey: اوکی. و بعد از یک جایی، شما دیگر افزایش سرمایه برای کسب‌وکارتان را متوقف کردید.

Fabrice Grinda: خب، در یک مقطعی، شما سودآور می‌شوید. سودآور بودن فوق‌العاده است.

شما ارباب سرنوشت خودتان هستید، درست است؟ مثل همه این بنیان‌گذارانی که اعلام می‌کنند من همین الان صد میلیون با ارزش‌گذاری ۵۰۰ میلیون جمع کردم. منظورم این است که این اعلام نفس است. هیچ فایده‌ای برای شما ندارد. این پول الکی است. چیزی که شما می‌خواهید پول واقعی است که بتوانید با آن قهوه بخرید.

اما شما پول الکی دارید. آیا با آن می‌شود قهوه یا ماشین یا خانه خرید؟

Prashant Choubey: بله، کاملاً. Zingy اتفاق افتاد. و بعد، OLX اتفاق افتاد، من می‌گویم دو موفقیت. درست. و بعد از آن، شما سرمایه‌گذار شدید، FJ Labs را شروع کردید، که تا به امروز بسیار موفق بوده است. و شما به نوعی به پرطرفدارترین سرمایه‌گذار بازار تبدیل شده‌اید، درست است؟

پس لطفاً در مورد آن سفر سرمایه‌گذاری برای ما بگویید، چگونه شروع شد، چه سرمایه‌گذاری‌های اولیه‌ای انجام دادید؟ می‌دانم نام‌های بزرگی هم در سبد سهام شما وجود دارد، اما دوست دارم از زبان شما بشنوم.

فابریس گریندا: بله. سفر سرمایه‌گذاری من خیلی زودتر از آن شروع شد. وقتی اولین استارتاپم را در سال ۱۹۹۸ ساختم، که یک eBay فرانسوی بود، Aucland نام داشت.

من یک مدیرعامل اینترنتی بسیار مشهور و رو به مصرف‌کننده بودم. بنابراین بسیاری از بنیان‌گذاران دیگر شروع به تماس گرفتن کردند و گفتند، هی، می‌توانی کمک کنی، می‌توانی سرمایه‌گذاری کنی؟ و من خیلی فکر کردم که آیا باید به موازات مدیرعامل بودن، یک فرشته باشم؟ زیرا این یک حواس‌پرتی از وظیفه اصلی من به عنوان مدیرعامل Fabrice است. اما در نهایت من برای خودم استدلال کردم، باشه، اگر بتوانم درس‌های آموخته شده را برای دیگران بیان کنم، این من را بنیان‌گذار بهتری می‌کند.

اگر بتوانم انگشتانم را روی نبض بازار نگه دارم، بنیانگذار بهتری برایم خواهد بود. تا زمانی که خیلی حواس‌پرت‌کننده نباشد. بنابراین اگر بتوانم در یک ساعت تصمیم بگیرم که سرمایه‌گذاری کنم یا نه، پس اشکالی ندارد، بیایید انجامش دهیم. و بنابراین من در سال ۱۹۹۸، در همان ابتدای سفر کارآفرینی‌ام، سرمایه‌گذاری فرشته را شروع کردم.

و بنابراین تا سال ۲۰۱۳، وقتی OLX را ترک کردم، قبلاً ۱۷۰ سرمایه‌گذاری انجام داده بودم. ده‌ها خروج داشتم. اوضاع خیلی خوب پیش می‌رفت. قبلاً در Alibaba سرمایه‌گذاری کرده بودم. قبلاً در Barberal سرمایه‌گذاری کرده بودم. قبلاً در Delivery Hero سرمایه‌گذاری کرده بودم. قبلاً به یک فرشته بسیار موفق تبدیل شده بودم. بنابراین ادامه دادن این کار، فقط با مهارت بیشتر، خیلی طبیعی بود.

Prashant Choubey: کاملاً. و در واقع، شما در یک مقطعی توسط Forbes به عنوان سرمایه‌گذار فرشته شماره یک در جهان معرفی شدید، درست است؟ به نظر شما تفاوت اصلی بین یک اپراتور موفق و یک سرمایه‌گذار موفق چیست؟ فکر می‌کنید چه مهارت‌هایی از بنیان‌گذار بودن به سرمایه‌گذار بودن قابل انتقال بود؟

Fabrice Grinda: خب، اولین چیز این است که من به یک VC نپیوستم تا معامله‌ام امن‌تر باشد، درست است؟ بنابراین به نوعی من در حال ساختن یک استارتاپ هستم، این همان چیز است، تعریف یک استراتژی، تعریف فرهنگ، استخدام افراد، جمع‌آوری سرمایه از LPها، که تفاوت چندانی با جمع‌آوری پول از VC ندارد. بنابراین بسیاری از مهارت‌ها از ساختن یک شرکت قابل انتقال هستند.

البته الان کار متفاوت است. این قضاوت است. و خبر خوب این است که من قبلاً هزاران بار سرمایه‌گذاری کرده بودم تا زمانی که یک شرکت VC ساختم. بنابراین این غیرقابل تکرار بود و هر اپراتوری سرمایه‌گذار خوبی نیست. و هر سرمایه‌گذاری اپراتور خوبی نبود، اما در مورد من، من از همان ابتدا هر دو کار را انجام داده‌ام و این برای من کاملاً طبیعی بود.

الان، به طور متوسط، من می‌گویم ترجیح می‌دهم یک اپراتور باشم تا یک سرمایه‌گذار. فقط توجیه هزینه فرصت زمان سخت است، با توجه به اینکه من قبلاً خیلی موفق هستم. ایده باید این باشد – من این پتانسیل را دارم که بزرگ باشم تا فقط زمانم را پیدا کنم. و من متوجه می‌شوم که اهرم زیادی در کار کردن با بسیاری از بنیان‌گذاران وجود دارد.

من می‌توانم بسیاری از چیزهایی را که یاد گرفته‌ام به ارمغان بیاورم. آنها کار سخت را انجام می‌دهند و من می‌توانم سعی کنم مسیر آنها را منعکس کنم و با مشاور بودن به آنها در جمع‌آوری سرمایه و استراتژیک کمک کنم. و بنابراین به نوعی من با افراد بسیار بیشتری و به روشی بسیار پراکنده‌تر از زمانی که یک بنیان‌گذار مستقیم بودم، در ارتباط هستم، اما به نوعی مقیاس‌پذیرتر به نظر می‌رسد و همچنین با کنجکاوی فکری من بسیار سازگار است. من علاقه‌مند به حل مشکلات جهان هستم. و هیچ مشکلی مانند تغییرات آب و هوایی یک مشکل نیست. این هزاران مشکل است. نابرابری فرصت یک مشکل نیست. این هزاران مشکل است. و هزاران بنیان‌گذار در تلاش برای ردیابی زیرشاخه‌های آن هستند.

و من دوست دارم در حل همه مشکلات جهان مشارکت داشته باشم.

Prashant Choubey: کاملاً. و بازار، تا حدودی تخصص شماست، درست است؟ چارچوب خاص شما برای ارزیابی فرصت‌های بازار چیست و چگونه تکامل یافته است؟

Fabrice Grinda: چهار چیز وجود دارد که من هنگام سرمایه‌گذاری به آنها نگاه می‌کنم، ما به دنبال سرمایه‌گذاری در استارتاپ‌ها به طور خاص هستیم.

یکی تیم است که هر VC می‌گوید من فقط در افراد فوق‌العاده سرمایه‌گذاری می‌کنم. الان برای من، افراد فوق‌العاده کسی است که هم یک فروشنده سخنور و رویایی باشد، اما همچنین بداند چگونه اجرا کند. بنابراین تقاطع نمودار ون افرادی که می‌دانند چگونه اجرا کنند و فروشندگان رویایی هستند. شماره دو، آیا این تجارت را دوست دارم؟

الان، آیا من کسب‌وکار را به عنوان ترکیبی از اندازه کل بازار قابل دسترس و اقتصاد واحد دوست دارم؟ چقدر سریع حاشیه سود مشارکت را به مبنا بازپرداخت می‌کنید؟ هزینه کامل جذب مشتری شما چقدر است. LTV به CAC شما بعد از ۱۸ ماه، ۳۶ ماه و غیره چقدر است. و آنجا. خیلی خوب. من حس خوبی دارم که به دنبال چه نوع معیارهایی از نظر رشد GMV در مراحل مختلف، نرخ برداشت موثر، حاشیه و غیره هستم.

صادقانه بگویم بسته به صنعت متفاوت است، اما، بدیهی است که ما تمام معیارهایی را که به دنبال آن هستیم داریم. در واقع، من آنها را در وبلاگم منتشر کرده‌ام. شماره سه – آیا ارزش‌گذاری منطقی است؟ فکر می‌کنم ارزان است. با توجه به کشش، تیم، فرصت، کاملاً منطقی نیست. و سپس شماره چهار، آیا من یک تز را دوست دارم که با دیدگاه من از اینکه آینده جهان از نظر آینده تحرک، آینده غذا، آینده املاک و مستغلات و غیره به کجا می‌رود، همسو باشد؟

Prashant Choubey: بله، کاملاً. و با ۳۵۵ خروج به اضافه از سبد سهام خود و ۳۹ درصد IRR، آیا می‌توانید برخی از تشخیص الگوها را در مورد اینکه چه چیزی شرکت‌هایی را که به خروج‌های معنادار دست می‌یابند از شرکت‌هایی که این کار را نمی‌کنند جدا می‌کند، به اشتراک بگذارید؟

Fabrice Grinda: بنابراین شرکت‌ها به دلایل مختلفی شکست می‌خورند. دلیل شماره یک شکست آنها این است که تناسب بازار محصول را پیدا نمی‌کنند.

بنابراین ایده، یا آنها تناسب بازار محصول را پیدا می‌کنند که فقط برای یک نقطه خاص دوام می‌آورد و سپس دیگر مقیاس‌پذیر نیست. و بنابراین شاید شما یک کانال جذب مشتری داشته باشید که تا ۱۰ میلیون یا صد میلیون کار می‌کرد، اما دیگر ادامه نمی‌یابد. و بنابراین شما نمی‌توانید با اقتصاد واحد سودآور مقیاس کنید که دلیل شماره یک است، شما سود محصول را پیدا نمی‌کنید

دلیل شماره دو، اگر یک بنیان‌گذار مشترک داشته باشید، احتمال موفقیت شما بیشتر است. اما اگر با بنیان‌گذار مشترک خود دعوا کنید، شکست خواهید خورد. و سپس شماره سه، جمع‌آوری پول زیاد با قیمت خیلی بالا، درست است؟ به خصوص اولین بنیان‌گذار سایت، شما وسوسه می‌شوید که بالاترین ارزش‌گذاری را بپذیرید، بیشترین سرمایه را جمع کنید.

اما اگر سرمایه زیادی جمع کنید و به ارزش‌گذاری نرسید، زیرا نمی‌خواهید ضد رقیق‌سازی انجام دهید، نمی‌خواهید Dan ran انجام دهید. این شرکت را از بین می‌برد. و بنابراین هشت نفر از افرادی که از این امر اجتناب می‌کنند، بدیهی است که تناسب بازار محصول را پیدا می‌کنند. آنها برای بنیان‌گذاران مشترک خود خوب هستند و مقدار مناسبی از پول را با شرایط مناسب جمع می‌کنند که به آنها اجازه می‌دهد به مقیاس‌بندی دسته‌هایی که به اندازه کافی بزرگ هستند با اقتصاد واحد خوب ادامه دهند.

الان یک عنصر شانس وجود دارد، شما هرگز از قبل نمی‌دانید که آیا ایده‌ای که دارید در نهایت بسیار بزرگتر از آنچه فکر می‌کنید درست است. Airbnb تشک‌های بادی در اتاق نشیمن مردم بود. ایده کوچکی به نظر می‌رسید، اما آنها آن را تغییر دادند، به یک ایده بسیار بزرگتر تبدیل شد.

Prashant Choubey: کاملاً. و می‌دانم، FJ Labs گزارش‌های خود را به طور منظم در مورد اینکه شرایط بازار چگونه است و غیره منتشر می‌کند. بنابراین آیا می‌توانید به ما بگویید که چگونه به بازار بازار در حال حاضر نگاه می‌کنید؟ به عنوان یک سرمایه‌گذار، چگونه به افزایش یا کاهش ارزش‌گذاری‌ها نگاه می‌کنید؟ ساختن یکی چقدر آسان است یا چه چالش‌هایی را در حال حاضر می‌بینید؟

Fabrice Grinda: بنابراین ساختن یک بازار هرگز آسان‌تر از این نبوده است، اکنون ابزارهایی دارید که در دسترس هستند و کد کم، بدون کد AI. ساختن همه چیز برای ساختن پشته آسان‌تر است، یافتن مشتریان آسان‌تر است، ادغام هوش مصنوعی برای ترجمه لیست‌ها برای داشتن لیست‌های خودکار داده عکس و ایجاد عنوان، توضیحات، دسته، پیشنهاد قیمت آسان‌تر است.

بنابراین این روزها می‌توانید کارهای جالب زیادی با بازارها انجام دهید. و هنوز بازارهای زیادی برای ساختن وجود دارد. الان، بدیهی است، اگر در سمت مصرف‌کننده هستید، کارهای زیادی انجام شده است. مانند Flipkart، Zomato، Ola، Airbnb دارید. اما اگر در سمت B2B هستید، کارهای بسیار کمی انجام شده است، درست است؟

اگر می‌خواهید مواد پتروشیمی بخرید، هیچ سایتی وجود ندارد که بتوانید لیستی از آنچه در دسترس است را ببینید. هیچ ارتباطی با کارخانه برای درک تاخیرهای تولید و ظرفیت تولید وجود ندارد. اگر سفارش آنلاین وجود ندارد، پرداخت آنلاین وجود ندارد. هیچ ردیابی از سفارش شما وجود ندارد. هیچ تامین مالی وجود ندارد.

و اینها در هر صنعت و هر عمودی اتفاق می‌افتد. به همین ترتیب، اگر به تمام مغازه‌های کوچک و SMBها یا bodegas یا هر چیز دیگری فکر کنید، همه چیز قلم و کاغذ است، هیچ کس در واقع آنجا خودکار نشده است. فرصت‌های عظیمی در بازارها و B2B، هم برای شرکت‌های بزرگ، برای ورودی‌ها و هم برای SMBها وجود دارد.

الان، از نظر اینکه روندها چیست؟ خب، در حال حاضر در سرمایه‌گذاری خطرپذیر، همه چیز هوش مصنوعی است. بنابراین همه VCها یا lemmings، فقط می‌خواهند در هوش مصنوعی سرمایه‌گذاری کنند. فکر می‌کنم ۷۵ درصد از سرمایه‌گذاری‌ها برای نیمه اول سال، زمانی که هوش مصنوعی ۹۵ درصد از دسته YC است، همه چیز هوش مصنوعی است. که، و به وضوح یک حباب هوش مصنوعی در حال حاضر وجود دارد.

هوش مصنوعی جهان را به روشی معنادارتر از آنچه انتظار داریم متحول خواهد کرد، اما بیشتر از آنچه مردم فکر می‌کنند طول می‌کشد. و بسیاری از شرکت‌های مرده در طول مسیر، زیرا افراد زیادی در حال انجام یک کار هستند و در نتیجه پول بیشتری را با قیمت بالاتری جمع می‌کنند، بازارها تا حدودی در انبار هستند، ارزش‌گذاری‌ها بسیار منطقی هستند.

آنها تا حدودی به جایی که در سال ۲۰۱۹ بودند بازگشته‌اند. و، اما نکته جالب این است که فکر می‌کنم بازارها راه هوشمندانه‌تری برای بازی کردن هستند، درست است؟ شما می‌توانید در یکی از LLMها سرمایه‌گذاری کنید. و سپس می‌توانید در بازی پادشاهان بجنگید و به صدها میلیون سرمایه نیاز دارید، و دیگر، حتی برندگان اولیه مانند دوست‌داشتنی یا مکان‌نما ممکن است برندگان بلندمدت نباشند، زیرا GPT شروع به انتشار ابزارهای توسعه می‌کند و GitHub خلبان مشترک دارد,

بنابراین فکر می‌کنم اجساد مرده زیادی در آنجا وجود خواهد داشت، اما تصور کنید که شما در حال بررسی یک بازار هستید و سپس از هوش مصنوعی برای کارآمدتر کردن آن استفاده می‌کنید. شما فرآیند فهرست‌بندی را بهبود می‌بخشید. آیا سیستم مراقبت از مشتری را بهبود می‌بخشید؟ شما فرآیند خرید را بهبود می‌بخشید. فکر می‌کنم هوش مصنوعی کاربردی احتمالاً راه بهتری برای بازی کردن است و شما آن را با ارزش‌گذاری‌های منطقی‌تری بازی می‌کنید.

اما به عنوان یک بنیان‌گذار، جمع‌آوری سرمایه در بازارها، به ویژه BB سخت‌تر از هوش مصنوعی است. و در نتیجه، شما باید به اندازه کافی پول جمع کنید تا بتوانید به اجاره بعدی برسید و ارزش‌گذاری‌ها منطقی‌تر هستند، که همچنین به این معنی است که شما به نوعی کمتر احتمال دارد شکست بخورید زیرا به ارزش‌گذاری خود نرسیدید.

Prashant Choubey: کاملاً. این بسیار جالب است. و آیا فکر می‌کنید بازارها نیز با ورود هوش مصنوعی تکامل خواهند یافت، زیرا اکنون رفتار خرید مردم نیز در حال تغییر است. قبلاً آنها مستقیماً به بازارهای گفته شده می‌رفتند. شما Flipkart یا Amazon را ذکر کردید که به آنجا می‌روند، آنچه را که می‌خواهند جستجو می‌کنند و آن را دریافت می‌کنند.

اما اکنون اتفاقی که می‌افتد این است که آنها ابتدا در LLMها جستجو می‌کنند که بهترین برند برای خرید چیست و چه چیزی نیازهای من را برآورده می‌کند…

Fabrice Grinda: این در واقع درست نیست، به هر حال، آنچه شما گفتید.

Prashant choubey: اوکی.

Fabrice Grinda: سه رفتار خرید در بازارها وجود دارد. یکی این است که اگر دقیقاً بدانید به دنبال چه چیزی هستید، فقط به Google می‌روید. اگر به Flipkart یا Amazon بروید و فقط آن را وارد کنید، بوم، آن را دریافت می‌کنید.

هیچ دلیلی برای استفاده از LLM در آنجا وجود ندارد. و بسیاری از مردم دقیقاً می‌دانند که گاهی اوقات به دنبال چه چیزی هستند. این یک دسته جستجوی بزرگ است. شماره دو، بسیاری از مردم می‌روند و به عنوان سرگرمی مرور می‌کنند. اگر به OLX بروید، معمولاً نمی‌دانید به دنبال چه چیزی هستید. شما فقط در حال مرور لیست‌ها هستید.

این خرید پنجره است، و گاهی اوقات چیزی پیدا می‌کنید و سپس آن را دریافت می‌کنید. LLMها در اینجا نقشی ندارند زیرا هیچ چیز برای کارآمدتر کردن آن وجود ندارد. الان LLMها در خریدهای در نظر گرفته شده نقش دارند. اوه، من در حال نقل مکان به دهلی هستم، اما محله‌ها را نمی‌دانم. این بودجه‌ای است که من دارم.

من به این تعداد اتاق خواب نیاز دارم. چه چیزی را توصیه می‌کنید؟ مصالحه‌ها کجا هستند؟ یا من می‌خواهم یک ماشین جدید بخرم، اما نمی‌دانم، اینها کاربردهای من هستند. کدام یک را توصیه می‌کنید؟ LLMها نقش دارند، اما حتی در آن زمان هم واضح نیست که در یک چت به پایان می‌رسد، JPT در مقابل Carvana، Carvana تمام اطلاعات مربوط به هر ماشین را دارد، Amazon چیزی به نام Rufus را راه‌اندازی کرد.

و اگر می‌خواهید از Rufus بپرسید که کدام کفش ورزشی را بخرید یا هر چیز دیگری، در آن واقعاً خوب است. بنابراین اینطور نیست، حتی در آن زمان هم واضح است. اگر به بازارها نگاه کنم، ما سرمایه‌گذارانی هستیم که چه مقدار ترافیک از LLMها می‌آید، بسیار کوچک، بسیار کوچک است. این ۱٪ است. حتی الان هم نیست. آیا در حال رشد است؟ مطمئناً، اما واقعاً بیشتر سهم را از Google می‌گیرد تا اینکه سهم را از بازار بگیرد.

بنابراین من فکر نمی‌کنم آنها بازارها را مختل کنند، که بازارها برنده بیشترین سهم را می‌برند. آنها در حال انجام انجام، مراقبت از مشتری هستند، آنها نقدینگی دارند و غیره. بنابراین سهم کیف پول، من فکر می‌کنم که LMSها می‌توانند به دست آورند بیش از سهم کیف پولی نیست که Google به دست می‌آورد.

Prashant choubey: فهمیدم. آره متشکرم برای به اشتراک گذاشتن آن. و شما ذکر کردید که شناسایی کرده‌اید که بازارهای B2B هنوز در مراحل اولیه خود هستند، درست است؟ چه چیزی بازارهای B2B را به طور خاص در حال حاضر قانع‌کننده می‌کند؟ و چگونه با بازارهای B2C متفاوت هستند؟

Fabrice Grinda: دلیل قانع‌کننده بودن آنها در حال حاضر این است که یک تغییر نسلی وجود دارد که در آن افرادی که آنها را اداره می‌کردند یا، که در حال اجرای RFPها در یک شرکت شیمیایی هستند، شصت و هفتاد ساله بودند و در حال بازنشستگی هستند و جایگزین آنها توسط هزاره‌ها می‌شود. و همین اتفاق در SMBها نیز در حال رخ دادن است. صاحبان این SMBها در حال بازنشستگی هستند. فرزندانشان جایگزین نمی‌شوند. این جایی است که آنها در حال فروش آنها به سهام خصوصی هستند.

و بنابراین این افرادی که وارد می‌شوند ترجیح می‌دهند از ابزارهای آنلاین و RFPها استفاده کنند و در تلاش هستند تا آنها را کارآمدتر کنند. بنابراین زمانی که سهام خصوصی در حال خرید. خشکشویی‌ها، بدیهی است که قبیله، آنها قرار است تا آنجا که می‌توانند ابزارهای زیادی را وارد کنند تا آن را تا حد امکان کارآمد کنند یا نرم‌افزار شکست و مدیریت موجودی و مدیریت تحویل ناوگان و غیره، که ابزارهایی هستند که من کسی که ۷۰ یا ۶۰ ساله است از آنها استفاده نمی‌کند.

و بنابراین یک دلیل بسیار خوب وجود دارد که چرا اکنون. الان تفاوت بین آنهایی که رو به مصرف‌کننده هستند این است که بسیاری از افرادی که اینها را اداره می‌کنند معمولاً از صنعت می‌آیند. زیرا اگر نیاز به ایجاد یک تغییر رفتاری دارید، به Dow Chemical نیاز دارید تا نحوه خرید یا فروش مواد پتروشیمی خود را تغییر دهد، کمک می‌کند اگر در صنعت بوده‌اید و می‌توانید با مدیرعامل صحبت کنید و بگویید، هی، من این را ایجاد کرده‌ام، شما قطعاً باید از آن استفاده کنید.

این باعث صرفه‌جویی زیادی در هزینه شما می‌شود در مقابل اینکه شما یک فارغ‌التحصیل ۲۳ ساله استنفورد باشید، درست است؟ بنابراین مشخصات بیشتر یک فرد ۴۰ ساله، ۴۵ ساله است که از صنعت می‌آید.

Prashant choubey: فهمیدم. آره ممنون از اینکه این را به اشتراک گذاشتید. این قطعاً یک دیدگاه کوچک است و هوش مصنوعی چگونه به طور اساسی در حال تغییر، قابلیت دفاع از بازار و اثرات شبکه است؟

آیا روش‌های سنتی اکنون کم‌ارزش‌تر می‌شوند یا هنوز هم مثل قبل است؟

Fabrice Grinda: نه، هنوز هم مثل قبل است. هنوز هم برنده همه چیز را می‌برد. و اگر نقدینگی داشته باشید، نقدینگی خود را از دست نمی‌دهید. اگر چیزی باشد، هوش مصنوعی شما را قوی‌تر هم می‌کند، زیرا من… بگذارید یک مثال بزنم. ما در یک بازار مد در اروپا به نام Vinted سرمایه‌گذار هستیم.

آنها کاملاً موفق هستند. آنها چیزی حدود 10 میلیارد دلار GMV، یک میلیارد درآمد خالص و سود فوق‌العاده دارند. و بنابراین آنها از قبل برنده بودند یا در هر یک از کشورهایی که در آن حضور داشتند، رهبر بودند. سپس آنها هوش مصنوعی را اضافه کردند تا لیست‌ها را بین زبان‌های لهستانی، آلمانی و فرانسوی ترجمه کنند.

بنابراین شما لیست‌های بیشتری در هر کشور دارید. سپس آنها مکالمات بین خریداران و فروشندگان را ترجمه کردند. بنابراین ممکن است شما در فرانسه باشید. اما در واقع با یک فروشنده در لیتوانی صحبت می‌کنید. شما حتی متوجه نمی‌شوید. پرداخت و حمل و نقل یکپارچه است، سپس آنها هزینه‌های مراقبت از مشتری را با خودکارسازی مراقبت از مشتری کاهش می‌دهند، سپس فرآیند فهرست‌بندی را خودکار می‌کنند.

بنابراین می‌توانید یک عکس بگیرید و به شما می‌گوید، این عنوان کالا، توضیحات، دسته‌بندی و قیمت است. بنابراین کار را ساده می‌کند. بنابراین نرخ بازدید به فهرست‌بندی افزایش می‌یابد. نرخ بازدید به خرید افزایش می‌یابد و هزینه‌های تراکنش کاهش می‌یابد. بنابراین آنها را بسیار کارآمدتر می‌کند. و بنابراین باعث می‌شود برندگان حتی بیشتر برنده شوند.

به شرطی که آن را بپذیرند، درست است؟ بنابراین اگر شما یک شرکت قدیمی هستید، گمان می‌کنم اولین پذیرنده هوش مصنوعی نبوده‌اید، اما بازارهای معاملاتی سریع بسیار خوب بوده‌اند.

Prashant choubey: کاملاً. آره این بسیار جالب است که چگونه بازارها از هوش مصنوعی برای کارآمدتر کردن و بهبود فرآیندهای داخلی خود استفاده می‌کنند، درست است؟

با سرمایه‌گذاری اولیه در شرکت‌هایی مانند Alibaba Airbnb و Flexport که همگی اکنون شرکت‌های بزرگی هستند، به هر حال. چه چیزی در آنها دیدید که دیگران در آن مراحل اولیه از دست دادند؟

Fabrice Grinda: در هر یک از آنها متفاوت است. من در سال 94 در دانشگاه نرمال پکن تحصیل کردم. زبان ماندارین را یاد گرفتم و وقتی اولین شرکت خود را راه اندازی کردم، Aucland. نام رمز Alibaba است، بنابراین سعی کردم نام دامنه Alibaba.com را از جک ما بخرم که بدیهی است گفت نه.

من نمی‌دانستم او کیست، و من همیشه جک و Taobao را از دور دنبال می‌کردم. و بنابراین وقتی فرصت در سال 2009 یا 2010، 2011 برای خرید مقداری سهام پیش آمد، کاملاً واضح بود که آنها چیز جادویی دارند. آنها فقط کسب درآمد را روشن کردند. سرمایه‌گذاری منطقی بود. Flexport، برایان یک سوپراستار است و ایده اصلاح تدارکات بین‌المللی، که یک دسته واقعاً بدون دسته است، منطقی بود و کارآمدتر کردن آن.

بنابراین بازار B2B با برتری. و شرکت دیگری که نام بردید چه بود؟

Prashant choubey: بله. Airbnb. آره و

Fabrice Grinda: Airbnb، Airbnb خیلی سریع، متوجه شدم که آنها اثرات خالص جهانی دارند زیرا مردم به صورت بین‌المللی سفر می‌کردند. و بنابراین وقتی آنها در یک کشور برنده می‌شدند، شروع به برنده شدن در کشورهای دیگر می‌کردند. و من آن را دوست داشتم.

من از کاربران اولیه Airbnb بودم و یک کاربر حرفه‌ای. من مکان‌های خودم را اجاره می‌دادم. من مکان‌هایی را در آنجا اجاره می‌کردم. من به مدت سه سال در Airbnb زندگی کردم. در سال 2012. وقتی تمام دارایی‌هایم را به خیریه دادم، از سال 2012 تا 2015 در Airbnb زندگی کردم. بنابراین من یک کاربر حرفه‌ای بودم. بنابراین برای من واضح بود که باید سرمایه‌گذاری کنم.

Prashant Choubey: کاملاً. داستان‌های شگفت‌انگیزی در آنجا وجود دارد، درست است؟ شما در بازارهای فرامرزی و تجارت زنده به عنوان روندهای کلیدی 2025 سرمایه‌گذاری کرده‌اید. چرا فکر می‌کنید این مناطق خاص اکنون شاهد لحظات پیشرفت خواهند بود؟

Fabrice Grinda: یک تغییر بزرگ ژئوپلیتیکی در حال وقوع است، درست است؟ جایی که مردم مجبور به جابجایی خواهند شد به دلیل جنگ سرد دوم بین روسیه، چین، ایران، کره شمالی، یک طرف در غرب و طرف دیگر مردم مجبورند زنجیره‌های تامین خود را از چین خارج کنند.

و بنابراین واضح است که یک روند به سمت چیزی که من آن را French shoring می‌نامم وجود دارد، انتقال زنجیره تامین از چین، بیشتر به هند، و بنابراین من در شرکت‌هایی در هند سرمایه‌گذاری کرده‌ام که در تلاش هستند تا به شرکت‌های بین‌المللی، به ویژه در اروپا و ایالات متحده، صادرات کنند و به تامین موجودی کمک می‌کنند.

بنابراین Ziod نمونه‌ای از آن برای پوشاک است. آنها RFQها را انجام می‌دهند زیرا بدیهی است که مرد و زن مغازه‌داری که فقط سعی در تولید پوشاک دارد، واقعاً نمی‌داند چگونه با Zara و H&M صحبت کند و به RFQها پاسخ دهد و گمرک و حمل و نقل و قیمت‌گذاری را به دست آورد. و بنابراین Ziod همه این کارها را برای آنها انجام می‌دهد و سفارش‌های بزرگی را برای آنها دریافت می‌کند.

و سپس آنها فقط باید یک تولید کننده را اجرا کنند. بنابراین این نمونه‌ای از بازارهای فرامرزی است که هند امروز محل خرید برتری است.

Prashant Choubey: کاملاً. و در مورد تجارت زنده چطور؟

Fabrice Grinda: بنابراین تجارت زنده در چین بسیار بزرگتر از بقیه جهان است.

بیشتر به این دلیل که توسط پلتفرم اصلی تحت فشار قرار گرفته است. بنابراین Taobao Live حدود 25 درصد از تجارت در Taobao است. و در ایالات متحده، آمازون، eBay هرگز به طور معناداری تجارت زنده را راه اندازی نکردند. و بنابراین در نهایت توسط Whatnot، در دسته‌های خاص، تصاحب شد. اما اکنون موارد استفاده بیشتری از آن را می‌بینیم.

بنابراین ما در شرکتی به نام Palm Street سرمایه‌گذاری کردیم و آنها گیاهان کمیاب را از طریق تجارت زنده می‌فروشند، زیرا منطقی است که شما گیاهان کمیاب را بخرید. داستانی در مورد آنها وجود دارد، نحوه مراقبت از آنها، از کجا آمده‌اند و غیره از طریق آن رسانه. و بنابراین ما این مشاغل کوچک را می‌بینیم که دو پخش زنده در هفته انجام می‌دهند.

و آنها در نهایت حدود 10000 در ماه در پخش زنده می‌فروشند. بنابراین واقعاً خیلی خوب عمل می‌کنند. و بنابراین این اتفاق در عمودی‌های بیشتر و بیشتر، کم کم در حال رخ دادن است.

Prashant choubey: کاملاً. آره آنچه من مشاهده می‌کنم این است که کشورهای یا مناطق مختلف جهان روندهای بازار یا تجارت متفاوتی دارند. شما می‌دانید که چگونه خرید آنها بر اساس منطقه‌ای که از آن آمده‌اند متفاوت است.

درست. و شما نوعی دامنه جهانی در فعالیت سرمایه‌گذاری خود دارید که می‌توانید این روندها را در یک منطقه ببینید. و می‌توانید بگویید، ببینید که، خوب، شاید این در مناطق دیگر نیز تکرار شود. و شما می‌روید و در آن شرکت‌ها زود سرمایه‌گذاری می‌کنید. آیا این ارزیابی درستی از نحوه انجام آن است؟

Fabrice Grinda: بله، این یکی از راه‌هایی است که ما این کار را انجام می‌دهیم. ما روندی را در کشور می‌بینیم و می‌گوییم، اوه، این جالب است. اگر جایی کار کند، احتمالاً جای دیگری هم کار خواهد کرد. بیایید ببینیم آیا معادل آن در کشور دیگری وجود دارد یا خیر. اینطور نیست، من می‌گویم بیشتر آنچه ما در آن سرمایه‌گذاری کرده‌ایم، نوآوری در مدل کسب و کار است.

اضافه کردن لایه‌های جدید از رویکردهای مختلف جدید به بازار، طراحی بازار یا مدل‌های کسب و کار یا هوش مصنوعی. ما مقداری آربیتراژ بین‌المللی انجام می‌دهیم. ما می‌گوییم، اوه، تجارت زنده اینجا کار می‌کند. بیایید آن را در جای دیگری نیز انجام دهیم، اگرچه بخش بزرگی از کاری که انجام می‌دهیم نیست.

Prashant choubey: فهمیدم. آره من فقط فکر کردم این یک موضوع است زیرا، حتی OLX، Craigslist وجود داشت که مجاور آن بود.

و سپس دیدید که، خوب، بازارهای دیگری وجود دارند که توسط هیچ بازیکن دیگری مورد استفاده قرار نمی‌گیرند. و در آنجا فرصتی وجود داشت.

فابریس گریندا: بله. آن زمان قطعاً موضوع همین بود. اما در حال حاضر، بیشتر سرمایه‌گذاری‌های ما در ایالات متحده است، درست است؟ و در ایالات متحده شما باید نوآوری کنید. شما نمی‌توانید کپی کنید.

بیشتر چیزهایی که ما این روزها در آن سرمایه‌گذاری می‌کنیم، نوآوری‌های جدید، مدل‌های کسب و کار جدید، رویکردهای جدید هستند.

Prashant Choubey: این جالب است. چیزی که در مورد بازارها جالب است این است که آنها یک نقطه عطف دارند که در روزهای اولیه، ساختن یک بازار بسیار سخت است زیرا دو طرف معادله وجود دارد.

حداقل دو مورد می‌تواند بیشتر هم باشد. و سپس شما هر دوی آنها را به پلتفرم می‌آورید و به طور معناداری درگیر می‌کنید تا هر دوی این طرف‌ها از پلتفرم ارزش کسب کنند، درست است؟ و در ابتدا بسیار سخت است، مشکل مرغ و تخم مرغ همانطور که می‌دانید، درست است؟ اما پس از یک نقطه به یک نقطه عطف می‌رسد و زندگی خود را می‌گیرد و سپس آن را PMF یا چیزی می‌نامیم، اما از آنجا منفجر می‌شود، بنابراین، بنیانگذارانی که در مراحل اولیه حل آن مشکل مرغ و تخم مرغ هستند، شروع به کار آن پلتفرم می‌کنند و افراد جدید را وارد می‌کنند. رویکرد ایده‌آل GTM برای آنها چیست که شما دیده‌اید، استارت‌آپ‌ها در پورتفولیوی شما که می‌توانید به آنها توصیه کنید.

Fabrice Grinda: بنابراین معمولاً شما شروع به تمرکز بر عرضه می‌کنید زیرا عرضه از نظر مالی انگیزه دارد که در پلتفرم باشد. اگر به یک فروشنده بروید، می‌گویید، هی، ممکن است خریدار رایگان داشته باشم. آیا می‌خواهید اینجا باشید؟ رایگان است. خوب، اگر بتوانید کمیسیون بگیرید، اگر کار کند، بیشتر مردم می‌گویند بله. اما نکته کلیدی این است که عرضه را مدیریت کنید، فقط مقدار بسیار کمی را بیاورید که با کیفیت بالا باشد، که درگیر باشد.

زیرا تصور کنید من می‌خواستم یک بازار قفل‌سازی در دهلی بسازم. من احتمالاً می‌توانم یک تیم استخدام کنم، با هر یک از آنها تماس بگیرم، صد درصد آنها را در پلتفرم داشته باشم، اما سپس هیچ تقاضایی برای آنها ندارم، بنابراین آنها ثروتمند نیستند. آنها قرار است ریزش کنند. آنها قرار نیست پاسخ دهند و غیره. در عوض شما یک و یک کد پستی را می‌گیرید.

شما به اندازه کافی تقاضا ایجاد می‌کنید که او بسیار خوشحال باشد. و وقتی شما 25 درصد از درآمد او را نشان می‌دهید، و سپس یک نفر دیگر را می‌آورید. و بنابراین شما، شما، شما شروع به عرضه می‌کنید، تقاضا را می‌آورید، کمی عرضه بیشتر اضافه می‌کنید، تقاضا را می‌آورید، همیشه این دو را مطابقت می‌دهید. بزرگترین اشتباهی که می‌توانید به عنوان یک بنیانگذار بازار مرتکب شوید این است که شما آنقدر عرضه دریافت می‌کنید که تقاضای شما، شما به اندازه کافی تقاضا دارید که نرخ فروش بسیار پایین است.

بنابراین اگر شما کالاهای دست دوم می‌فروشید، نقدینگی دارید. اگر حداقل احتمال فروش کالایی که فهرست می‌کنید 20٪، 25 تا 20، 25 درصد در انتهای پایین باشد. کمتر از آن، احتمالاً نقدینگی ندارید. اگر شما یک بازار خدمات هستید، می‌خواهید حداقل 20 درصد از درآمد کار در بازار را نشان دهید.

و بنابراین شما تناسب بازار محصول را دارید. حتی بیشتر است، سپس شما اثرات شبکه را دارید. سپس شما فروشندگان بیشتری دارید که در آن خریداران بیشتری دارید و خریداران بیشتری با آنها یا فروشندگان تا آن زمان شما باید آن را اساساً محقق کنید.

Prashant Choubey: کاملاً. بنابراین، ما راه حل مشکل مرغ و تخم مرغ را داریم، حداقل در بازارها، عرضه با کیفیت بالا ابتدا می‌آید و سپس شما از آنجا می‌سازید و خریداران را وارد می‌کنید.

Fabrice Grinda: این درست نیست. منظورم این است که در 99 درصد موارد درست است. چند مورد وجود دارد که شما ابتدا تقاضا را انجام می‌دهید. اما، در بیشتر موارد، شما عرضه را دریافت می‌کنید فقط به این دلیل که دریافت آن آسان‌تر است، درست است؟ آنها از نظر مالی انگیزه دارند که در آنجا باشند.

Prashant Choubey: کاملاً. من کاملاً موافقم. یک اصطلاح نرخ برداشت وجود دارد، درست است؟

در بازارها، که سهمی است که شما از کل درآمد تولید شده برای تامین کنندگان در یک پلتفرم دریافت خواهید کرد، درست است؟ چگونه آن را در روزهای اولیه می‌بینید؟ آیا بازارها را در مراحل اولیه می‌بینید. شما می‌دانید که نرخ کمتری از تامین کنندگان خود می‌گیرند و سپس با تقویت پلتفرم، خریداران بیشتری وجود دارند.

ارزش ویژه برند بیشتری وجود دارد. سپس آنها شروع به افزایش آن نرخ برداشت می‌کنند و نرخ‌های کلی، انتخاب نرخ در مراحل اولیه چه هستند، زمانی که هنوز تثبیت نشده است و سپس به مرحله بلوغ می‌رسد. بگذارید بگوییم، شما می‌دانید که نه به مرحله Airbnb، بلکه حتی قبل از آن نرخ استاندارد بود. شما می‌بینید که آنها در بازارها ایجاد می‌کنند.

Fabrice Grinda: پاسخ برای ما این است که بستگی دارد به نحوه اندازه‌گیری اینکه چه نرخ برداشتی می‌توانید بگیرید، شما کشش عرضه و تقاضا را اندازه‌گیری می‌کنید و نرخ برداشت را در سمت غیر کشسان‌تر می‌گیرید، اکنون در بیشتر بازارها شما یک نرخ برداشت سه تا بیست و پنج درصد از محدوده کاغذ را در سمت عرضه می‌گیرید و اما چند مورد وجود دارد که در آن شما در سمت خرید می‌گیرید زیرا این جایی است که آنها ارزش می‌گیرند شما دوست دارید.

من دوست دارم از افرادی که ارزش می‌گیرند هزینه بگیرم. بنابراین Vinted از خریداران هزینه می‌گیرد زیرا آنها از سپرده و کشتی ارزش می‌گیرند. اما اگر در خانه انتخاب کنید، آنها از فروشندگان هزینه می‌گیرند، که آنها از تحویل در خانه سود می‌برند. اکنون، برای پاسخ به سوال شما، من با یک نرخ برداشت نسبتاً پایین شروع می‌کنم، اما غیر صفر زیرا می‌خواهید مطمئن شوید که مردم مایل به پرداخت هستند.

بیشتر بازارها در سمت مصرف کننده، من با 10 شروع می‌کنم با هدف رفتن به 15، 20 در بلند مدت در سمت B2B، بسیار متفاوت است. در برخی موارد می‌توانید بگیرید، نمی‌توانید هیچ نرخ برداشتی بگیرید زیرا خیلی زیاد است، سفارش‌ها خیلی بزرگ هستند. خیلی حساس به قیمت است که از مدل‌های مختلف مدل کسب و کار استفاده می‌کنید.

بنابراین من خواهم. زیرا شما یک بازار دارید، لازم نیست که مدل‌های کسب و کار، یک نرخ برداشت باشد، مدل کسب و کار می‌تواند تبلیغات خودخدمت باشد، درست است؟ ما در شرکتی به نام top sort سرمایه‌گذار بودیم و آنها به فروشندگان اجازه می‌دهند تبلیغات بخرند تا جایگاه خود را بهبود بخشند، در برخی موارد، 5 درصد از GMV از طریق این تبلیغات است که خودخدمت هستند.

می‌توانید تامین مالی ما را بفروشید. می‌توانید هزینه‌های فهرست‌بندی را بفروشید. آره راه‌های زیادی وجود دارد که می‌توانید از یک بازار کسب درآمد کنید که نرخ برداشت فقط یکی از آنهاست. با این حال گفته شد. اگر می‌توانید، سعی کنید یک نرخ برداشت داشته باشید، نرخ‌های برداشت معمولی B2B 1 تا 3 درصد است، شاید به 5، 6، 7 برسد، و نرخ‌های برداشت معمولی مصرف کننده 10 است، که به 15، 20 می‌رسد.

Prashant choubey: فهمیدم. آره ممنون از اینکه این را به اشتراک گذاشتید. این برای شنوندگان ما مفید خواهد بود. یک چیزی که من دیده‌ام این است که هنگامی که این بازارها تثبیت می‌شوند، بیایید به عنوان مثال Airbnb را در نظر بگیریم، یا بیایید Zomato را در بازار هند، در فضای غذا و رستوران در نظر بگیریم. این نوعی انحصار می‌شود و آنها به آن مرحله می‌رسند، درست است؟

فقط یک یا دو برنده در بیشتر بازارها وجود دارد، که چیزی است که سرمایه‌گذاران آن را دوست دارند. کاملا. اما از دیدگاه مصرف کننده، بازارها نیز می‌توانند در آن مرحله شروع به استثمار کنند، زیرا از آنجایی که شما کل ارزش ویژه برند یک دسته خاص را کنترل می‌کنید، می‌توانید هر نرخ برداشتی را که می‌خواهید دستور دهید و تامین کنندگان هنوز هم خواهند داشت.

Fabrice Grinda: این کاملاً درست نیست. بنابراین، اول از همه، به این دلیل که انحصارهای طبیعی وجود دارد، زیرا خریداران همیشه بیشتر توسط فروشندگان رتبه‌بندی می‌شوند، فروشندگان بیشتر حتی خریداران بیشتری هستند. به همین دلیل است که من فکر می‌کنم LLMهای محافظت شده، زیرا در پایان روز، حتی LLM فقط شما را به ارائه دهنده انحصار غالب می‌فرستد. شما نمی‌توانید وارد شوید و آنچه را که می‌خواهید بردارید زیرا نقطه‌ای وجود دارد که بودن در پلتفرم غیر اقتصادی است و شما قابل مختل شدن هستید.

افرادی که نرخ برداشت بسیار بالایی گرفتند و در نهایت مختل شدند، درست است؟ مانند دلیلی که Taobao در چین برنده شد، eBay بازیکن پیشرو به نام هر شبکه را خرید، سهم بازار 95 درصد، اما آنها شروع به گرفتن نرخ برداشت بسیار بالایی کردند. Taobao بازار را از آنها گرفت. همین اتفاق برای eBay در کره افتاد.

آنها یک شرکت داشتند و توسط G market به همین دلیل مختل شد. آنها نرخ برداشت کمتری گرفتند. بنابراین یک نرخ برداشت منصفانه طبیعی وجود دارد که مردم تحمل خواهند کرد. اما شما نمی‌توانید فقط 100 درصد درست بگیرید، مانند تعریف، مانند همه تغییر خواهند کرد، بنابراین من شرط می‌بندم که این درست است.

شما قدرت قیمت‌گذاری بیشتری دارید وقتی که انحصار طبیعی برنده هستید. بنابراین آیا آن انحصار طبیعی برنده نرخ برداشت بالاتری نسبت به ابتدای کار که رقابتی است خواهد داشت؟ کاملا. اما آیا کاملاً وابسته خواهد بود؟ نه، به اندازه کافی بالا خواهد بود. تا جایی که ممکن است برای آنها پول درآوردن بالا باشد، اما نه آنقدر بالا که فرصتی برای ورود شخص دیگری ایجاد کند.

Prashant Choubey: دقیقاً. خیلی جالب است. و چیزی که شما هم می‌بینید، بگذارید فقط مثال Zomato را در هند بزنیم. این شرکت اکنون به صورت عمومی معامله می‌شود و با ارزش‌گذاری بسیار بالایی معامله می‌شود، درست است؟ و بحثی در این مورد وجود دارد که، خب، آیا این ارزش‌گذاری منطقی است یا خیر؟ به عنوان کسی که یک کهنه‌کار در فضای بازار است و بازار هند را، به ویژه زیر و بم آن را می‌داند.

آیا فکر می‌کنید Zomato یا، آن اندازه و ارزش ویژه برندی که ایجاد کرده‌اند، توجیهی دارد، برای اینکه بتوانند ارزش‌گذاری بالاتری را مطالبه کنند. اگر بله، آیا این موضوع نکاتی برای شرکت‌هایی که در بازار خصوصی فعالیت می‌کنند و ارزش‌گذاری‌های آنجا دارند، دارد، آیا این موضوع تأثیری بر آن دارد؟

Fabrice Grinda: بگذارید با این شروع کنم که من یک سرمایه‌گذار در بازار عمومی نیستم. من نگاهی به مقایسه‌های بازار عمومی ندارم. من معمولاً وقتی یک شرکت عمومی می‌شود می‌فروشم، زیرا دسترسی اختصاصی خود را به بنیانگذار از دست می‌دهم، درست است؟ وقتی خصوصی هستم، می‌توانم با مدیرعامل تماس بگیرم. انگار که، هی، اوضاع چطوره؟

آیا می‌توانم کمک کنم؟ و غیره. به محض اینکه آنها عمومی می‌شوند، من تا حدودی، اول از همه، Fidelity یک سرمایه‌گذار بزرگ است و آنها اجازه ندارند هیچ اطلاعاتی به من بدهند. بنابراین مزیت رقابتی من به عنوان یک سرمایه‌گذار در بازار عمومی چیست؟ صفر است. بنابراین من وقتی آنها عمومی می‌شوند می‌فروشم. حالا، چرا می‌توانم استدلال کنم که شرکتی مانند Zomato باید قیمت بالایی داشته باشد. باز هم، من هیچ ایده‌ای ندارم که چند برابر است. من هیچ ایده‌ای ندارم که ارزش‌گذاری چقدر است. من نمی‌دانم. من حتی نمی‌دانم که درصد نفوذ سفارش آنلاین غذا در هند چقدر است، اما می‌توانم داستان‌های متعددی بسازم که ارزش‌گذاری بیش از حد را توجیه کند. یکی این است که سفارش آنلاین غذا در هند هر چقدر که هست، مثلاً ۱۰٪ است.

قرار است به ۵۰٪ برسد، درست است؟ قرار است به طور چشمگیری افزایش یابد. و این یک بازار بزرگ است. دو، من می‌توانم آینده‌ای را تصور کنم که در آن هزینه نهایی تحویل غذا، با ترکیبی از پهپادها و وسایل نقلیه خودران و مکانیزم‌های تحویل به صفر می‌رسد. و سپس شما در، سپس حاشیه سود شما به طور چشمگیری افزایش می‌یابد.

آیا این اتفاق در سه سال آینده می‌افتد؟ خیر در نقطه‌ای در ۱۰ سال آینده، احتمالاً. شماره سه، آیا می‌توانم آینده‌ای را تصور کنم که در بازارهای املاک و مستغلات گران‌قیمت، بازارهای پرهزینه بمبئی یا دهلی یا هر جای دیگر، اگر آشپزخانه‌های تاریک کافی داشته باشید. غذایی که در سه دقیقه آماده می‌شود می‌تواند با هزینه صفر توسط پهپاد تحویل داده شود.

می‌توانید یک وعده غذایی فوق‌العاده را در ۱۰ دقیقه به شما تحویل دهند. این ارزان‌تر از این است که بخواهید به، خرید مواد غذایی بروید و جایگزین بازار مواد غذایی شوید. و شاید شما حتی خانه‌هایی را ایجاد کنید که در آینده آشپزخانه نداشته باشند. بله، من می‌توانم این را تصور کنم. باز هم، آیا این پنج سال دیگر است؟

نه، ۱۰ سال دیگر، احتمالاً نه، شاید بیشتر ۱۵، ۲۰ سال دیگر، اما من می‌توانم، می‌توانم داستانی را ترسیم کنم که چگونه این می‌تواند بسیار، بسیار، بسیار بزرگ و بسیار سودآورتر از امروز باشد. من الان این را می‌دانم. این احتمالی است. و آیا شما برای، آیا امروز برای آن پتانسیل نقض آینده هزینه می‌کنید؟ شاید، شاید نه. اما دلایلی وجود دارد که چرا من شخصاً نسبت به تحویل غذا، به طور کلی، در هند و یک بازار جهانی بسیار خوشبین هستم.

Prashant Choubey: دقیقاً. و، بخش آخر سوال این بود که، آیا بازارهای خصوصی، بازارهایی که هنوز خصوصی هستند، اما هنوز بالغ شده‌اند و در مسیر عرضه اولیه سهام هستند، اما هنوز در حال جمع‌آوری سرمایه خصوصی هستند، آیا آنها از ارزش‌گذاری‌هایی که در بازارهای عمومی توسط شرکت‌هایی مانند Zomato تعیین می‌شود، نکته‌ای برای برداشت دارند؟

Fabrice Grinda: خب، مشکل در بقیه جهان این است که ارزش‌گذاری‌های بازار عمومی پایین‌تر از ارزش‌گذاری‌های بازار خصوصی است. و بنابراین شرکت‌ها در عرضه عمومی سهام با مشکل مواجه هستند زیرا پول زیادی را با قیمت بسیار بالایی جمع‌آوری کرده‌اند. و آنها نمی‌خواهند ننگ مجبور شدن به حمله برای عرضه عمومی سهام با قیمتی بسیار پایین‌تر از آخرین نرخ را تحمل کنند.

بنابراین واضح است که مرحله بعدی استارتاپ، سیگنال‌های بازار عمومی مرتبط‌تری است. اگر شما یک بازار هستید که در زمینه غذا نیست، چقدر چند برابر Zomato مرتبط است؟ من مطمئن نیستم که اینقدر مرتبط باشد، صادقانه بگویم، زیرا، مشخصات مختصر متفاوت، مشخصات حاشیه سود متفاوت، Zomato یک بازار سه طرفه است.

رستوران‌ها، مصرف‌کنندگان، افراد تحویل‌دهنده وجود دارند، اکثر بازارها دو طرفه هستند، درست است؟ من مطمئن نیستم که اینقدر مرتبط باشد، اما بله، ارزش‌گذاری‌های بازار ما یا بازار عمومی برای شرکت‌های خصوصی در مراحل پایانی مرتبط است. کاملا. همانطور که گفتم، مشکل بزرگتر در ایالات متحده برعکس این است.

شرکت‌های خصوصی نسبت به شرکت‌های عمومی گران‌تر هستند. و بنابراین این باعث ایجاد، این باعث می‌شود که عرضه عمومی سهام برای آنها دشوار شود.

Prashant choubey: گرفتم. آره منطقیه. برای بنیانگذارانی که امروزه بازار می‌سازند، بزرگترین موانعی که باید بر آنها غلبه کنند چیست؟ در بازار امروز که زمانی که شما در آن زمان OLX را می‌ساختید وجود نداشت.

Fabrice Grinda: من می‌گویم، اول از همه، ساختن آن بسیار آسان‌تر از قبل است، زیرا با کد بدون کد، هوش مصنوعی با کد کم، می‌توانید هر چیزی را بدون پول بسازید. بنابراین واقعاً رقابت بسیار بیشتری وجود دارد، زیرا اگر ایده خوبی در مورد کپی کردن آن داشته باشید، جذب مشتری واضح نیست، درست است؟ مانند هزینه‌های جذب مشتری به طور چشمگیری افزایش یافته است.

و بنابراین فهمیدن اینکه چگونه یک کانال جذب مشتری مقیاس‌پذیر، تکرارپذیر و پایدار دارید. و برای من مهم نیست که چیست. می‌تواند پولی باشد. می‌تواند ارگانیک باشد. می‌تواند اینفلوئنسر باشد، اما باید کار کند. باید غنی، قابل تکثیر باشد، من فکر می‌کنم نسبتاً سخت است. و سپس بیشتر، بسیاری از دسته‌های مصرف‌کننده گرفته شده‌اند.

بنابراین شما باید رویکردهای بسیار جدید و نوآورانه اتخاذ کنید یا باید به B2B بروید.

Prashant Choubey: گرفتم. منطقیه. قبل از اینکه سعی کنیم این را جمع‌بندی کنیم، به آخرین سوال اصلی من می‌رویم. یک باور خلاف جریان اصلی که شما در مورد آینده بازارها یا سرمایه‌گذاری خطرپذیر دارید چیست؟ که اکثر مردم با آن مخالف باشند.

Fabrice Grinda: من فکر می‌کنم بیشتر مردم در حال حاضر اینطور فکر می‌کنند که همه چیز در مورد هوش مصنوعی است.

و من فکر می‌کنم یک حباب در هوش مصنوعی وجود دارد که بله، هوش مصنوعی جهان را تغییر خواهد داد، اما مانند هر انقلاب فناوری دیگری، تأثیرگذاری آن بر جهان بسیار بیشتر از آنچه مردم فکر می‌کنند طول خواهد کشید، زیرا قبل از اینکه دولت هند از هوش مصنوعی به طور هوشمندانه استفاده کند، یا هر شرکت بزرگ دیگری، من فکر می‌کنم زمان بسیار، بسیار، بسیار طولانی خواهد بود که قطعاً دولت، ایالات متحده و فرانسه و غیره.

و این بیشتر تولید ناخالص داخلی است، اما در آینده، زمانی که اعمال شود، جامعه را بیشتر از آنچه مردم تصور می‌کنند متحول خواهد کرد. در کوتاه مدت بیش از حد تخمین زده می‌شود. در بلند مدت دست کم گرفته می‌شود. اما این مانند ۱۰، ۱۵، ۲۰ سال دیگر است. و بنابراین مردم، من بازارها را حذف کرده‌ام.

بنابراین در حال حاضر کار خلاف جریان اصلی سرمایه‌گذاری در بازارها است، که، آنها، کار غیر خلاف جریان اصلی سرمایه‌گذاری در هوش مصنوعی است. کار خلاف جریان اصلی سرمایه‌گذاری در بازارها به عنوان شرط‌بندی روی هوش مصنوعی است، زیرا من ترجیح می‌دهم هوش مصنوعی کاربردی انجام دهم تا اینکه واقعاً LLMهای مستقیمی را انجام دهم که فوق‌العاده رقابتی با قیمت‌های دیوانه‌وار هستند. برای من، این یک شرط‌بندی خلاف جریان اصلی است.

بسیاری از مردم می‌گویند، اوه، همه مکان‌های علامت‌گذاری انجام شده‌اند. و من مخالفم. اگر به زنجیره‌های تأمین B2B و SMBها نگاه کرده باشید که زیر ۵٪، اغلب زیر ۱ درصد نفوذ دارند، روز صفر هستند. همه چیز باید ساخته شود. و این تریلیون‌ها و تریلیون‌ها و تریلیون‌ها دلار از اقتصاد است که باید دیجیتالی شوند.

Prashant choubey: دقیقاً. آره ممنون از به اشتراک گذاشتن این موضوع. با این، ما به دور سریع می‌رویم، که در آن من شش سوال سریع در مورد سرمایه‌گذاری‌هایی که انجام می‌دهید از شما می‌پرسم و شما باید شش پاسخ سریع بدهید، درست است؟

Fabrice grinda: شروع کن!

Prashant Choubey: عالیه. بنابراین اولین مورد این است که در چه بخش‌ها و مناطقی سرمایه‌گذاری می‌کنید؟

Fabrice Grinda: ایالات متحده، اروپا، هند، آمریکای لاتین. و بخش‌ها، هر صنعتی توسط بازارها، کسب و کار اثر شبکه‌ای.

Prashant Choubey: اوکی. مرحله معمول سرمایه‌گذاری چیست؟

Fabrice Grinda: هر مرحله‌ای دشوار است، اما مراحل اولیه دشوارتر هستند زیرا شما هیچ ایده‌ای ندارید که آیا کار خوبی انجام می‌دهید یا نه برای ۱۰ سال. شما در آن بذر سرمایه‌گذاری می‌کنید و ۱۵ سال طول می‌کشد تا شرکت عمومی شود.

بنابراین شما واقعاً نمی‌دانید که آیا آماده دریافت آن هستید.

Prashant Choubey: اوکی. اما در چه مرحله‌ای، دوست دارید به عنوان یک سرمایه‌گذار وارد شوید؟

Fabrice Grinda: اوه، من دوست دارم در آن بذر و A سرمایه‌گذاری کنم.

Prashant Choubey: بذر و A، اوکی.

Fabrice Grinda: بذر و A. من برخی از Bها را انجام می‌دهم، من برخی از پیش بذرها را انجام می‌دهم، اما، یا نان و کره ما بذر و A هستند.

Prashant choubey: گرفتم. فهمیدم. آیا شما دورها را رهبری می‌کنید؟

Fabrice Grinda: ما دورها را رهبری نمی‌کنیم. ما سرمایه‌گذار دوستانه و ارزش افزوده‌ای هستیم که ۱۲ چک ۳۴۰ هزار دلاری می‌نویسد.

Prashant Choubey: اوکی، گرفتم. مورد بعدی را هم پوشش دادید، که اندازه متن معمول است. مورد بعدی این است که بنیانگذاران در صورت وجود راه مستقیم، از کجا می‌توانند با شما در تماس باشند؟

Fabrice Grinda: بهترین راه برای تماس با من این است که به لینکدین من بروید و یک ایمیل برای من ارسال کنید.

من آن را بررسی خواهم کرد، یا، خب، حتی راه بهتری این است که اگر ایمیل من را دارید، یک ایمیل برای من ارسال کنید، یا اگر کسی را می‌شناسید که من را می‌شناسد و یک معرفی گرم دریافت می‌کنید، اما اگر نمی‌توانید یک معرفی گرم دریافت کنید، به ایمیل لینکدین من بروید، کار خواهد کرد.

Prashant Choubey: عالیه. شنوندگان ما از کجا می‌توانند شما را دنبال کنند؟

Fabrice Grinda: بهترین راه برای دنبال کردن من، صادقانه بگویم، وبلاگ من است، FabriceGrinda.com

Prashant Choubey: عالیه. من مطمئن خواهم شد که آن لینک را در یادداشت‌های نمایش زیر قرار دهم. خیلی ممنون از اینکه برای این کار وقت گذاشتید. Fabrice، از اینکه شما را در پادکست داشتیم بسیار خوشحال بودیم و از تمام بینش‌های شما در مورد سفر و به ویژه بازارها لذت بردیم. بنابراین خیلی ممنون و برای شما سرمایه‌گذاری شادی را آرزو می‌کنم.

فابریس گریندا: از اینکه من را دارید متشکرم.

Prashant choubey: خیلی ممنون.